******
بسم الله الرحمن الرحیم
شاید در سال های 86 و 87 سریال هایی امریکایی که درمیان ایرانیان مشاهده می شد و هم بسیار پر مخاطب بود به گمشدگان , 24 و فرار از زندان نام برد ، پس ازاندک مدتی شرکت جوانه ی پویا اقدام به دوبله و سانسور و توزیع در شبکه ی خانگی نمود ، پس از گذشت هشت سال شبکه ی نمایش تصمیم به پخش برای اولین بار سریال فرار از زندان از رسانه ی ملی کرد ، سریالی که در چهار فصل تدوین و توزیع شده بود .
این سریال ظاهرا به ایران و منطقه ی خاورمیانه کاری نداشت و داستان در فصل یک و دو و چهار در ایالات متحده و در فصل سه در پاناما و مکزیک و کاستاریکا در جریان بود .
تنها سکانسی از سریال که در خاورمیانه جریان داشت صحنه ی فلش بک شخصیت سیاه پوست زندانی سريال (سی نوت ) بود ، او عضو ارتش آمریکا بوده و با دیدن شکنجه های مردم عراقی به اعتراض به فرمانده خود اقدام می کند ، ولی فرمانده او را بازداشت و نهایتا از ارتش اخراج می کند ، او به رانندگی کامیون روی آورده و در تصادفی به زندان می افتد ،
پس از سال ها تقریبا هفت سال و متقارن با پخش از شبکه نمایش زمزمه های پخش فصل 5 ام این سریال از شبکه فاکس اعلام شد ،
در تیزر های اولیه ی این سريال و داستانی که پیش تر در خبرگزاری ها دیده می شد ، جریان این فصل از سريال در خاورمیانه شکل می گرفت ، طبق گفته ی یکی از خبرگزاری ها این فصل در مغرب فیلمبرداری شده است ، داستان اصلی در یمن جریان دارد ، مایکل اسکوفیلد که شخصیت با هوش داستان است که هیچ زندانی نمی تواند او را به بند بکشد ، و همیشه فرار می کند ؛ طی نامه ای خانواده ی خود را مطلع می کند که در زندانی در یمن به اسم (اگیجیا ) زندانی شده است ، اگیجیا یک کلمه ی عربی نیست بلکه یونانی است که در ایلیاد و ادیسه ی هومر زندانیست که در آن ادیسه 7 سال زندانی می شود ،
برادر مایکل که دوباره به قمار و لاابالی گری روی آورده ، به این نتیجه می رسد که به یمن برود ، اما وجود یک امریکایی در یک کشور عرب مسلمان که دچار جنگ داخلی شده است سخت به نظر می رسد ، این بار ( سی نوت ) که ارتشی امریکایی اخراج شده از بوده که سابقه ی خدمت در عراق را دارد ، با اسلام روی اورده و در مسجد بوفالو در نیویورک گروهی اسلام گرا ، جهادی ( اما نه به معنای افراطی ) را هدایت میکند ، او با لینکلن به یمن می روند ، در یمن رابط بین سی نوت و یمن دختری به نام (شیبا ) است ، نهایتا او ترتیب ملاقات لینکلن را با برادرش مایکل می دهد ،
<a href="http://uupload.ir/view/9rb4_04.jpg" target="_blank"><img src="http://uupload.ir/files/9rb4_04_thumb.jpg" border="0" alt="آپلود عکس" /></a>
اما مایکل در این زندان به اسم ( کانیل اوتیس ) شناخته می شود ، اوتیس یک همکار ترورسیت های داعشی است ، در جریان داستان متوجه می شویم که سازمانی مایکل را با این نام به اوگیجیا فرستاده تا (ابورمال ) سرکرده داعش را از زندان فرار ی دهد ، این زندان جدید هم بندی های جدید و شخصیت های همکار مایکل در فرار جدیدی دارد ، یک یمنی که به جرم همجنس بازی دستگیر شده که به شدت از رمال و داعش می ترسید که در صحنه ای از فیلم هم که به مناسبت ماه مبارک رمضان داعشی ها از سلول ها اجازه ی ورود به محوطه را می یابند پس از چند روز او را به دار می آویزند و با پادر میانی مایکل منصرف می شوند او آروزی قهرمان اسنو برد را دارد در کشوری که آسمانش نمی بارد ، یک کره ای که معتاد است ، یک .... ، نهایتا نقشه ی فرار اول با همکاری پدر پسر همجنسگرا با لقب ( شیخ النور) که مهندس برق شهر صنعاست شکل می گیرد ، اما نا موفق است ، در زندان یک مسیحی افراطی وجوددارد که در سینه ی خود یه نقش صلیب بزرگ حک کرده که آرمان هایی مشابه رمال دارد اما در مسیحیت ، رفته رفته داستان جلو تر می رود و مایکل از تتو های جدیدش که روی بدن دارد استفاده می کند ، نقوش اسلامی و ایات قرانی ، بخشی از انها ایاتی از سوره ی یوسف است که (( و قال الدی اذکرنی فی سجن عند ربه ) ) است که با طرفندی حک شده که نقشه ی شهر صنعا را ذکر می کند ،مایکل نقشه اش شکست خورده و رمال از خیانت مایکل به داعش پی برده و طی گفتگویی با او عقیده ی جهادی خود مبنی بر پیروزی در صورت مرگ و یا تصرف کامل شهر توسط داعش را می گوید ، پشت تمام این ماجرا ها فردی امریکایی به نام پوسایدن است که مایکل را به یمن فرستاده تا با همکاری با داعش رمال را از زندان فراری دهد ، درقسمت 4 فیلم دو مرتبه اسم ایران و روسیه پشت سر هم می آید و با ضرب المثل دشمن دشمن من دوست من است ، توجیه حمایت پوسایدن از داعش را می گوید ، در ادامه به تاثیر انکار ناپذیر ایران و روسیه در خاورمیانه اشاره می کند ، نهایتا مایکل و هم بندی ها پس از سقوط زندان و فرار از ان به دست داعشی ها می افتند و رمال به انها خیانت می کند ، اسم این خیانت را رمال با این جمله ( دروغ به دشمنان خدا بهش میگن تقیه ) توجیه می کند و نهایتا رمال در قسمت 4 این فصل کشته می شود و چالش جدید که نیرو های داعش در پی مایکل و برادر و سایر هم بندی های فراری در یمنی که دچار جنگ است رقم می خورد.
سوال هایی که مطرح می شود :
چرا فصل جدید پس از حدود 7 سال در خاورمیانه رقم می خورد ،
در بین این کشور ها چرا یمن که مورد تجاوز خارجی عربستان قرار گرفته اتنخاب می شود >
وجود یه شخصیت همجنسگرا در داستان چه معانی ای دارد ؟
آیا هدف تخریب اسلام است یا تمییر بین چهر ه ی اسلام تکفیری و اسلام ناب؟
هدف از ذکر نام ایران و روسیه چیست ؟
<a href="http://uupload.ir/view/v5k1_05.jpg" target="_blank"><img src="http://uupload.ir/files/v5k1_05_thumb.jpg" border="0" alt="آپلود عکس" /></a>
==== توضیح تصاویر : تصویر اول مربوط به سکانس آخر فصل 4 : سنگ قبر مایکل ، تصویر دوم مربوط به قسمت اول فصل 5 ، به تاریخ وفات توجه کنید , (( از اشتباهات کارگردان ))
برچسبها: